راز بقاء در ناپایداری: مولانا و فلسفه تاب‌آوری (Resilience)

menuordersearch
farshidahmadi.com
چهارشنبه ۱۱ تیر ۴
(0)
(0)
راز بقاء در ناپایداری: مولانا و فلسفه تاب‌آوری (Resilience)

آموزه‌های حضرت مولانا نه‌فقط در سطح فردی، بلکه در سطح جمعی و تمدنی، ظرفیت بالایی برای درمان دردهای بشر دارند. در ادامه، موضوع را در دو سطح فردی و جمعی، با تأکید بر بحران‌های جهانی چون جنگ، بیماری و فروپاشی اقتصادی، به‌تفصیل ارائه می‌کنم:

🔹 یکم: در سطح فردی

۱. پذیرش رنج به‌عنوان بخشی از مسیر رشد (اصل تسلیم عاشقانه)

«چو درد از دوست باشد، نعمتی‌ست آن»
مولوی رنج را نفی نمی‌کند، بلکه آن را وسیله‌ای برای بیداری و تحول درونی می‌داند. در دوران بحران، او به ما یاد می‌دهد به‌جای انکار درد، آن را با آگاهی، تسلیم و نرمی دل بپذیریم، چرا که این رنج‌ها، دروازه‌هایی‌ست برای رسیدن به شناخت عمیق‌تر از خود.

۲. زنده نگه داشتن شعله‌ی امید از درون (نور در دل تاریکی)

«این امید از عشق خیزد نه ز گنج و ملک و جاه»
در شرایطی که جهان بیرونی فرو می‌پاشد، مولانا دعوت می‌کند به ساختن جهانی درونی از نور و عشق. او می‌گوید اگر دل تو روشن باشد، حتی در شب‌های وحشت، چراغی خواهی داشت که راه را می‌نماید.

۳. تمرین مراقبه و سماع درونی برای تخلیه‌ی هیجانات منفی

«بشنو از نی چون حکایت می‌کند...»
مولوی ما را به شنیدن صداهای درونی و گفت‌وگو با خود حقیقی‌مان دعوت می‌کند. مراقبه، ذکر، شعرخوانی، موسیقی درویشی، و تنفس آگاهانه از ابزارهای عرفانی مولوی‌ست برای رهایی از اضطراب و تقویت حضور در لحظه.

۴. شناخت «من» واقعی فراتر از بحران‌های بیرونی

«تو نه‌ای این جسم و جان، بلکه آنی...»
او می‌گوید انسان فراتر از این بدن فانی و وضعیت بیرونی‌ست؛ تو از روح خدایی ساخته شده‌ای. در بحران‌ها، بازگشت به این «هویت قدسی» می‌تواند عامل مهمی برای آرامش درون و ثبات روانی باشد.

۵. ارتباط با خدا از دل ویرانه‌ها

«خانه ویران کن که گنج آید پدید»
مولوی یادآور می‌شود که بسیاری از شکوفایی‌های معنوی از دل خرابی‌ها برمی‌خیزد. بیماری، فقر و تنهایی می‌توانند نقطه‌ی اتصال جدیدی با خداوند باشند.

🔹 دوم: در سطح جمعی و اجتماعی

۱. دعوت به مهر و همدلی به‌جای نفرت‌پراکنی

«ملتی را همچو پیکانی مدار / هر دلی را زخم نتوان کرد کار»
مولوی خواهان برقراری صلح و عشق در میان انسان‌هاست، نه تفرقه. او راه نجات را در "برافروختن چراغ مهر انسانی" می‌داند؛ در دنیای جنگ‌زده، این پیام از هر زمانی ضروری‌تر است.

۲. احیای عدالت از درون، نه فقط از طریق قانون بیرونی

«عدل چه بود؟ آب ده اشجار را...»
عدالت از منظر مولانا، یعنی بازیابی جایگاه درست هر چیز. در بحران‌های اقتصادی و سیاسی، اگر ساختارهای اجتماعی بر پایه‌ی توزیع عادلانه‌ی منابع و بیداری معنوی زمام‌داران باشد، جامعه زنده می‌ماند.

۳. یادآوری وحدت نوع بشر

«بنی‌آدم اعضای یک پیکرند...» (در مضمون مولوی بسیار آمده)
مولوی معتقد است همه‌ی انسان‌ها از یک سرچشمه‌اند. نژاد، دین، ملیت نباید مرز نفرت باشد. او می‌گوید: «آدمی‌زاد چون یکی اند، چون یکی رنجد، دیگر را درد است.»

۴. ترویج گفت‌وگو به‌جای قضاوت و خشونت

«از نظرگه گفتشان شد اختلاف...»
مولانا ما را به گفت‌وگو و هم‌فهمی با مخالفان دعوت می‌کند. راه‌حل بحران‌های امروز نه در گلوله و تحریم، که در آشتی‌دادن دل‌ها و زبان‌هاست.

۵. بازسازی اجتماعی از طریق تربیت روحی

«تو مپندار که اسرار خداوند جهان / در ورق‌های کتب یافته خواهد شدن»
او هشدار می‌دهد که فقط قوانین سیاسی و اقتصادی نمی‌تواند جامعه را نجات دهد؛ انسان باید از درون اصلاح شود. بازسازی پس از جنگ یا بیماری، نیاز به نهادهای فرهنگی، هنری و عرفانی دارد.

✨ نتیجه: فرمولی از نگاه مولوی برای بحران‌ها

عشق + آگاهی + همدلی + پذیرش رنج + بازسازی درون = نجات فرد و جامعه

📌 پیشنهاد عملی برای امروز

موقعیت بحرانیآموزه مولویپیشنهاد روزانه

جنگ«صلح آشتی‌جو»هر روز دعای صلح بخوانیم و در خانه با اطرافیان مهربان‌تر باشیم

بیماری«در رنج، داروی جان است»دفترچه‌ای برای نوشتن اندیشه‌ها و دعاهایمان در دل بیماری باز کنیم

فقر و فروپاشی اقتصادی«نه در نان، بل در جان باید غنا»مهربانی و همیاری با دیگران را جای پول و ثروت بنشانیم

سماع قلم

فرشید احمدی

پرسش‌های متداول
گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر

سایت سماع قلم، پژواکی از آگاهیست

instagramtwitertelegramaparatfacebook