🌬 در روزگاری که صدای انفجارها و غرش موشکها و جنگنده ها گوش زمین را کر کرده و آتشِ فتنه، افقها را تیره ساخته، صدای نی حضرت مولانا چون نغمهای داوودی در دل تاریکی میپیچد—نه از سر یأس، بلکه از ژرفای امید و حقیقت.
- - -
مولانا میگوید نی از نیستان بریده شده و همین بریدگی، سرچشمهی فغان اوست.
این نه تنها فراق از وطن خاکی، بلکه جدایی روح انسان از اصل الهیاش است.
> «از نیستان تا مرا ببریدهاند
> از نفیرم مرد و زن نالیدهاند»
🔸 پیام این است: اگر رنجی میکشیم، دلیلش این است که از اصل خویش دور افتادهایم.
🔸 و امیدی هست: زیرا این ناله نشانهای از آگاهی است؛ آگاهی از گمشدهای در درون.
- - -
مولانا هرگز با موشک و جنگنده و گلوله و تفنگ سخن نمیگوید.
او آتش را با آب عشق فرو مینشاند.
در مثنوی، هر داستان، هر بیت، حکایتی از تحولی درونیست—نوعی رجعت به مرکز دل.
> «عشق آید و عشق آید و عشق آید باز»
💫 حتی اگر جهان در جنگ باشد، درون ما میتواند میدان صلح باشد؛
و این صلح از نی برخاسته، با آوای سوزناک و درعینحال شفابخش.
- - -
در جهانی که مردم از رنج، سرگرداناند و دلها لرزان، نی به ما یادآوری میکند:
- رنج ما بیهوده نیست؛ نشانهی روحیست که به دنبال وصل است.
- جدایی ما را به پرسش و جستوجو میکشاند، و این خود آغاز راه است.
- ما تنها نیستیم؛ صدای نی، صدای تمام دلهای عاشق و گمگشته است.
- - -
در آرامش شب، صدای نی همانقدر قابل لمس است که صدای نبض زمین.
میتوانی چشم ببندی، بیتی از مثنوی بخوانی، یا حتی سطر سادهای زمزمه کنی، مثل:
> «بشنو از نی چون حکایت میکند
> از جداییها شکایت میکند»
و شاید در این زمزمه، آرامشی بیابی که هیچ رسانه و مرهمی قادر به ارمغان آن نیست.
کپی رایت: تمامی حقوق مادی و معنوی سایت سماع قلم متعلق به فرشید احمدی است. استفاده از محتوای رایگان با ذکر کامل منبع بلا مانع است.