menusearch
farshidahmadi.com

شهاب باران شلیاقی

header
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۴
(0)
(0)
شهاب باران شلیاقی

در شب‌های ۱۶ و ۱۷ آوریل، گویی آسمان، دفتری از نور و راز را ورق می‌زند؛ شهاب‌باران شلیاقی، پیام‌آور دنباله‌داری‌ست که هزاران سال پیش، از آتشگاه نخستین آفرینش، خطی از حضور بر پهنه‌ی کهکشان کشید.

این شهاب‌باران، فرزند غباری‌ست که از دنباله‌دار کهن C/1861 G1 Thatcher باقی مانده؛ ذراتی که چون ذرات جان عاشقان، در پی یک وصال آسمانی، با جو زمین می‌آمیزند و می‌سوزند، تا نوری از فنا پدید آید.

سرچشمه‌ی این رقص نوری، صورت فلکی شلیاق است، آن‌جا که ستاره‌ی درخشان وِگا، همچون چشمی الهی، به زمین می‌نگرد. شهاب‌ها از آن‌جا می‌آیند؛ اما حقیقت آن است که از دل زمان و غبار جاودانگی، سفری را آغاز کرده‌اند که اکنون، در آستانه‌ی نگاه ما به اوج می‌رسد.

این ذرات، با سرعتی نزدیک به ۵۰ کیلومتر در ثانیه، از قید تاریکی رها می‌شوند، همچون سالکی که از مرزهای خودپرستی گذشته و در آتش حضور می‌سوزد. در این سوختن، نوری متولد می‌شود که نه فقط شب را، بلکه دل بیننده را نیز روشن می‌سازد.

در این شب‌ها، اگر چه ماه کامل با روشنی‌اش، دیدن ستاره‌های کم‌نور را دشوار می‌سازد، اما شهاب‌های آتشین، همچون عارفان استوار، حتی در نور ماه هم می‌درخشند. آن‌ها حامل پیامی‌اند از بی‌زمانی، از ملکوتی که ما را هر شب می‌خواند.

و تو، ای سالک زمین، اگر دل به تماشای این راز می‌سپاری، بدان که نیازی به ابزار نیست؛ چشم دل بگشا، در تاریکی شب، و به‌سوی آسمانی برو که نه فقط اختران، که خودت را در آن خواهی یافت.


توصیف زیبایی از شهاب باران شلیاقی از منظر عرفان

نی‌نامه‌ی کیهانی ویژه‌ی شهاب‌باران شب‌های ۱۶ و ۱۷ آوریل:

نی‌نامه‌ی کیهانی
شهاب‌باران شلیاقی ـ شب ۱۶ و ۱۷ آوریل

ای سالک شب،
امشب آسمان، نی‌نامه‌ای از نور بر صحیفه‌ی سیاه شب نگاشته است. شهاب‌ها چون واژگان سوخته‌ی یک نی، از لابه‌لای ذرات دنباله‌دار کهنی می‌جهند؛ از جایی دور، از عصری گم‌شده، از دهان زمان.

دنباله‌دار تاچر، چونان پیر راه‌رفته‌ای که رد پایش بر خاک جا مانده، ذراتی را در مسیر زمین پراکند. این ذرات، آتشفشان خاموش عاشقی‌اند؛ سال‌ها در دل خلأ سرگردان بوده‌اند، تا اینک، در برخوردی عاشقانه با جو زمین، بسوزند، بدرخشند و ناپدید شوند.

شهاب‌های شلیاقی، از کنار وِگا می‌آیند، آن ستاره‌ی بیدار، که در دل صورت فلکی شلیاق جای دارد. نقطه‌ی پیدایش شهاب‌ها، همانجاست؛ اما مبداشان، ورای هندسه‌ی کهکشان است.

با سرعتی نزدیک به ۵۰ هزار متر در ثانیه، این ذرات دل به سوختن می‌سپارند؛ همچون عارفی که در آتش طلب، هستی‌اش را رها می‌کند. هر شهاب، یک "اللَّه" بلند است از دهان خاموش آسمان.

ماه کامل، امشب چون مرشد خاموشی‌ست که ناپیداها را پنهان می‌کند، اما شهاب‌های عاشق، از پس این نور نیز می‌جهند؛ گاه با دُمی سوزان، گاه با انفجاری آرام، که دل را می‌لرزاند.

امشب، ای چشمِ بیدار،
نه فقط آسمان را، که خودت را در آیینه‌ی شهاب‌ها تماشا کن. شاید یکی‌شان از کنار روحت عبور کند و نامی را، رازی را، نوری را در جانت برافروزد.

نی‌نامه این بود:
در آسمان، حتی خاکستر نیز می‌درخشد، اگر از دل آتش عبور کرده باشد.

 

پرسش‌های متداول
گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر