menusearch
farshidahmadi.com

صورتهای فلکی constellation

header
یکشنبه دوم بهمن ۰۱
(0)
(0)
صورتهای فلکی constellation

صورت‌های فلکی، گروهی از ستارگان هستند که الگو‌هایی ساختگی را در آسمان شب شکل می‌دهند. این ستاره‌ها فقط از دید ساکنان سیاره‌ی زمین در کنار یکدیگر قرار دارند و به صورت فیزیکی در فضا با هم مرتبط نیستند. با این وجود، صورت های فلکی ابزاری سودمند برای یادگیری چینش ستاره‌ها در آسمان هستند.

صورت‌های فلکی هزاران سال است که بخشی از تاریخ بشر هستند و برای مسیریابی، تعیین زمان و داستان‌سرایی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. آن‌ها براساس افسانه‌ها، اسطوره‌ها و باور‌های فرهنگی تمدن‌های گوناگون در طول تاریخ نام‌گذاری شده‌اند.

نخستین نمونه‌ها از نقشه‌های صورت‌های فلکی مربوط به بین‌النهرین باستان در هزاره‌ی دوم پیش از دوران کنونی (پ.د.ک) هستند. این صورت‌های فلکی اولیه برای دنبال کردن حرکات ستارگان و سیارات، که بنابر تصور مردم آن روزگار، نقش مهمی در زندگی روزمره‌شان داشتند، استفاده می‌شدند.

در گذر زمان، تمدن‌های گوناگون از سراسر دنیا، نقشه‌های متفاوتی از صورت‌های فلکی و داستان‌های آن‌ها توسعه دادند. گاهی نام ایزدان خود را بر آنان می‌نهادند و گاهی قهرمانان اساطیری خود را در آن‌ها می‌دیدند.

یونانیان باستان که به مطالعه‌ی صورت‌های فلکی علاقه‌مند بودند، با گروه‌بندی ستارگان و نام‌گذاری آن‌ها بنابر داستان‌های فرهنگ خود، نقشه‌ی کاملی از آسمان شب تهیه کردند که نسل به نسل منتقل شد و بعد‌ها توسط فرهنگ‌های گوناگونی چون روم باستان، اعراب و حتی چینی‌ها مورد استفاده قرار گرفت.

با پیشرفت فناوری و رشد دانش ستاره‌شناسی، ستاره‌شناسان نقشه‌های دقیق‌تر و پر جزئیات‌تری تدوین کردند. در سده‌ی دوم دوران کنونی (د.ک)، بَطلَمیوس، ستاره‌شناس یونانی، بیش از ۱۰۰۰ ستاره و ۴۸ صورت فلکی را در کتاب خود به نام «المَجِسطی» فهرست کرد. این فهرست، بیش از ۱۴۰۰ سال توسط ستاره‌شناسان ملل گوناگون مورد استفاده بود و مبنای تهیه‌ی نقشه‌های صورت‌های فلکی قرار می‌گرفت.

در عصر اکتشاف، در سده‌های ۱۵ و ۱۶ د.ک، دریانوردان برای جهت‌یابی، به نقشه‌های صورت‌های فلکی وابسته بودند. جهت‌یابی با استفاده از ستارگان، به کاوشگرانی چون کریستف کلمب و فردیناند ماژلان امکان کشف سرزمین‌های نو و ایجاد مسیر‌های بازرگانی جدید را داد.

اختراع تلسکوپ در سده‌ی ۱۷ و ۱۸‍ د.ک، مطالعه‌ی صورت‌های فلکی را دگرگون کرد. ستاره‌شناسان با کمک تلسکوپ می‌توانستند ستارگان و سایر اجرام آسمانی را با جزئیاتی که پیش از آن ممکن نبود، مشاهده کنند؛ که این منجر به کشف ستاره‌ها، سیارات و پدیده‌های آسمانی جدیدی شد. این اکتشافات منجر به تولید نقشه‌های دقیق‌تر و پر جزئیات‌تری از صورت‌های فلکی شد که در نهایت درک جدیدی از آسمان شب را فراهم می‌کرد.

در سده‌ی ۱۹ و ۲۰ د.ک، اختراع عکاسی بُعد جدیدی به پژوهش‌های ستاره‌شناسی افزود. دانشمندان می‌توانستند از آسمان شب عکس بگیرند و بعدا آن‌ها را با دقت بیشتری بررسی کنند.

در دوران حاضر نیز، صورت‌های فلکی همچنان نقش خود را در ستاره‌شناسی و کاوش فضا ایفا می‌کنند. دانشمندان از صورت‌های فلکی برای نشانه‌گذاری اهداف رصدی استفاده می‌کنند.

با وجود پیشرفت‌های فناوری، صورت‌های فلکی همچنان جایگاه ویژه‌ای در تمدن بشری دارند. بسیاری از فرهنگ‌ها هنوز افسانه‌های مربوط به صورت‌های فلکی را بازگو می‌کنند و آن‌ها از سوژه‌های محبوب در هنر و ادبیات هستند.

امروزه، مردم در سراسر سیاره‌ی زمین می‌توانند به آسمان بالای سرشان نگاه کنند و از تماشای همان صورت‌های فلکی که هزاران سال بشر را مجذوب خود کرده‌اند، شگفت زده شوند. بنابراین صورت‌های فلکی، نقش مهمی در ایجاد و حفظ پیوند میان ما و میراث فرهنگی نیاکانمان ایفا می‌کنند.

خط داستانی اصلی؛ سرگذشت صورت‌های فلکی امروزی

ریشه‌های صورت‌های فلکی در دوران پیش از تاریخ را می‌توان تا نخستین تمدن‌های انسانی دنبال کرد. انسان‌ها آسمان را تماشا می‌کردند و الگو‌هایی در میان ستارگان می‌دیدند. این الگو‌ها برای مقاصد مختلفی چون جهت‌یابی، زمان‌سنجی و داستان‌سرایی استفاده می‌شدند. از حرکت ستارگان در آسمان برای پیش‌بینی تغییر فصول استفاده می‌شد که برای فعالیت‌هایی مانند شکار، کشاورزی و سایر امور روزمره اهمیت داشت.

نخستین نشانه‌ها از صورت‌های فلکی، با قدمتی ۱۷ هزار ساله در غار لاسکو در فرانسه کشف شده‌اند. این غارنگاره‌ها، شامل تصاویری از جانوران مختلف‌اند که صورت‌های فلکی گاو، شکارچی و خوشه‌ی ستاره‌ای پروین را مجسم می‌کنند.

به نظر می‌رسد مردم باستانی، از ستاره‌ها برای قصه‌گویی و انتقال باور‌های فرهنگی استفاده می‌کرده‌اند. بسیاری از تمدن‌ها، افسانه‌ها و داستان‌هایی دارند که پیرامون ستاره‌ها و صورت‌های فلکی شکل گرفته‌اند. برای نمونه، بومیان استرالیا، سنتی غنی از قصه‌گویی با پیوند‌های عمیق با ستاره‌ها و صورت‌های فلکی دارند.

بین‌النهرین؛ ظهور صورت‌های فلکی

بین‌النهرین که روزگاری در مرز‌های کنونی کشور‌های عراق، ایران، سوریه و ترکیه قرار داشت، خاستگاه برخی از کهن‌ترین تمدن‌های بشری بود. مردم بین‌النهرین باستان، شامل سومری‌ها، آکِدی‌ها، آشوری‌ها و بابِلی‌ها، در رصد آسمان شب مهارت داشتند و مشاهدات خود را ثبت می‌کردند. آن‌ها شیوه‌ی پیچیده‌ای از طالع‌بینی توسعه داده بودند و از آن برای پیش‌بینی رویداد‌های آینده و تصمیم‌گیری‌های مهم استفاده می‌کردند. همچنین صورت‌های فلکی خلق کردند که نماد ایزدان، ایزد بانوان و دیگر شخصیت‌های افسانه‌ای آن‌ها بود.

بعضی از این صورت‌های فلکی حتی امروزه هم شناخته‌شده هستند. مانند صورت فلکی «قوس» که با ایزدی به نام نینورتا (یا در برخی متون، پابیلسَگ) که ایزد شکار به شمار می‌رفت، مرتبط بود. یا صورت‌های فلکی «سُنبُله» و «شیر» که با ایشتار (در سومری، اینانا) ایزدبانوی عشق و جنگ مرتبط بودند.

تعدادی از صورت‌های فلکی بین‌النهرینی با آنچه امروزه می‌شناسیم، قابل انطباق نیستند. مانند صورت‌های فلکی «تیر» و «کمان» که امروزه به شکل صورت فلکی «سگ بزرگ» می‌شناسیم. یا صورت فلکی «پرستو» که امروزه شامل بخش‌هایی از صورت‌های فلکی «قیطُس» و «ماهی» می‌شود.

لوح‌های سفالی متعددی با کاربرد ستاره‌شناسی از بابِل باستان باقی مانده‌اند که شامل آسمان‌نما‌ها و فهرست‌های ستارگان می‌شوند. با وجود کاربرد طالع‌بینی این نوشته‌ها، گزارش‌های دقیقی از موقعیت ستارگان در آن‌ها آمده است که حاصل دانش ریاضی و مشاهدات علمی مردم بابل باستان است.

مجموعه‌ی «اِنوما آنو اِنلیل» (به معنی، در دوران خدایانِ آنو و انلیل)، شامل حدود ۷۰ لوح با قدمتی بیش از ۱۵۰۰ سال پیش از دوران کنونی (پ.د.ک) است. این مجموعه شامل ۶۵۰۰ تا ۷۰۰۰ طالع بوده و به تفسیر رابطه‌ی پدیده‌های گوناگون آسمانی و آب و هوایی با امور شاه و حکومت می‌پردازد. انوما آنو انلیل، منبع اصلی طالع‌شناسی برای گزارش‌های طالع‌بینی دانشمندان بوده که بطور منظم برای پادشاهان آشوری نو ارسال می‌شده است.

نمونه‌ای از این گزارش‌ها بصورت زیر است:

  • اگر ماه در روز اول [ماه تقویمی] قابل دیدن بود: گفتار مورد اطمینان؛ سرزمین شاد خواهد بود.
  • اگر روز به درازای طبیعی خود رسید: سلطنتی با روز‌های طولانی.
  • اگر ماه به ظاهر، تاجی بر سر داشت، پادشاه به بالاترین جایگاه می‌رسد.

این گزارش‌ها از الگوی مشخصی پیروی می‌کردند که به‌ترتیب رفتار‌های ماه، سپس پدیده‌های مرتبط با خورشید و شرایط آب و هوایی و در نهایت، رفتار ستارگان گوناگون و سیارات را بررسی می‌کرد.

حدود ۱۳۵۰ پ.د.ک، در دوره‌ی کاسی‌ها، سنگ‌هایی برای اعلام واگذاری رسمی زمین از طرف حکومت به اشخاص و مشخص کردن مرز آن‌ها، ساخته و در این زمین‌ها نصب می‌شد. نسخه‌ای سنگی در یکی از معابد نگهداری می‌شد و نسخه‌ای سفالی به عنوان سند، به مالک تحویل داده می‌شد. این سنگ‌ها که «کودورو» نامیده می‌شدند، حاوی تصاویر و نماد‌هایی از خدایان و موجودات افسانه‌ای مذهبی بودند که تصور می‌شده از مالکیت زمین محافظت می‌کنند. بسیاری از این نماد‌ها، بعدا تبدیل به نماد صورت‌های فلکی دایره‌البروج شدند. نماد‌های گاو، شیر، عقرب، قوس، بُزماهی و دَلو بعضی از آن‌ها هستند. نماد خورشید، ماه و ستاره (نماد سیاره‌ی زهره) نیز بالای این سنگ‌ها حکاکی می‌شده.

شواهد بعدی از فرآیند شکل‌گیری صورت‌های فلکی، مجموعه لوح‌هایی به نام «اِنوما اِلیش» هستند که از کتابخانه‌ی سلطنتی آشوربانی‌پال، آخرین پادشاه قدرتمند آشور (۶۶۹-۶۳۱ پ.د.ک) بدست آمده‌اند. این مجموعه، افسانه‌ی آفرینش بابلیان، با قدمتی بیش از ۱۷ هزار سال است. در انتهای لوح چهارم و ابتدای لوح پنجم این مجموعه، به ساخت جایگاه‌هایی به دست مَردوک (پادشاه خدایان بابل) برای سه ایزد بزرگ اِئا، انلیل و آنو در آسمان اشاره شده و در ادامه‌، صورت‌های فلکی و ستارگان، نصب و سازماندهی شده‌اند.

تقسیم آسمان به سه قسمت در این داستان، اساس تنظیم فهرست‌های بعدی ستارگان در بین‌النهرین است. در تقسیم سه‌گانه‌ی آسمان بابل، بخش شمالی، «راه انلیل»، استوای آسمان و نیمی از دایره‌البروج، «راه آنو» و بخش جنوبی آسمان، «راه ائا» هستند. مرز این سه بخش در فاصله‌ی ۱۷ درجه‌ی شمال و جنوب استوای آسمان در نظر گرفته شده؛ به گونه‌ای که خورشید، سه ماه پیاپی سال را در هر بخش سپری می‌کند.

فهرستی با نام «هر یک، سه ستاره» که به نظر می‌رسد برای اولین‌بار در سده‌ی ۱۲ پ.د.ک نگاشته شده، نخستین فهرست شناخته‌شده از ستارگان است. این فهرست بر لوح‌های دایره‌ای شکلی که به اشتباه اُسطُرلاب نام گرفته‌اند، نوشته می‌شده. نسخه‌هایی از آن نیز بصورت سطربندی‌شده وجود دارند.

تقویم رسمی بابلیان، مبتنی بر جایگاه‌های ماه و خورشید در آسمان بوده و نوعی تقویم شمسی-قمری محسوب می‌شود. در این تقویم، سال نو با مشاهده‌ی ماه نو در نزدیکی نقطه‌ی اعتدال بهاری تعیین می‌شد و بنابراین هر سال ممکن بود ۱۲ یا ۱۳ ماه داشته باشد و نسبت به سال خورشیدی، جابجا شود. بابلیان باستان برای اهداف کشاورزی از تقویمی بر پایه «طلوع بامدادی» ستارگان استفاده می‌کردند. مصریان باستان نیز تقویم مشابهی بر پایه‌ی طلوع بامدادی داشتند که شناخته‌شده‌ترین نمونه‌ی این تقویم، رابطه‌ی طلوع بامدادی ستاره‌ی شباهنگ با بالا آمدن آب رود نیل است.

لوح‌های «هر یک، سه ستاره»، فهرستی از ۳ ستاره برای هر ماه، هر کدام در یکی از راه‌های سه‌گانه‌ی آسمان هستند که طلوع بامدادی آن‌ها در ابتدای آن ماه رخ می‌دهد. بسیاری از ستاره‌های نام‌برده‌شده در این فهرست، در واقع صورت‌های فلکی هستند؛ ولی نام تک‌ستاره‌ها و حتی سیارات نیز در آن دیده می‌شود.

ترتیب بعضی از ستاره‌ها در این فهرست از نظر نجومی اشتباه آمده که ممکن است بخاطر طراحی این فهرست برای مقاصد غیر‌ستاره‌شناسی باشد. همچنین ممکن است خطای نویسندگان در تکثیر این لوح‌ها یا اشتباه باستان‌شناسان امروزی در ترجمه‌ی خط میخی، باعث رخ‌دادن اشتباه شده‌باشد.

در فهرستِ بعضی از لوح‌های کشف‌شده نیز، صورت‌های فلکی وجود دارند که در لوح‌های دیگر دیده نمی‌شوند یا زیر مسیر دیگری دسته‌بندی شده‌اند.

دو لوحِ مشابه لوح‌های هر یک، سه ستاره وجود دارند که شامل فهرست ۱۲ ستاره‌ی ایلام، ۱۲ ستاره‌ی آکِد و ۱۲ ستاره‌ی اَمور هستند. این نام‌ها از وضعیت سیاسی در دوره‌ی بابل کهن (۱۵۹۵-۱۸۹۴ پ.د.ک) باقی مانده‌اند که به‌ترتیب در شرق، شمال و غرب شهر بابل قرار داشتند. این فهرست‌ها با فهرست هر یک، سه ستاره، کاملا منطبق هستند. به نظر می‌رسد آن‌ها، پایه‌ی شکل‌گیری فهرست هر یک، سه ستاره باشد که ستارگان آکد به انلیل، ستارگان ایلام به آنو و ستارگان امور به ائا منتسب شده‌اند.

نکته‌ای که در این فهرست جلب‌توجه می‌کند، حضور کم‌رنگ صورت‌های فلکی دایره‌البروج است که نشان‌دهنده مستقل بودن مسیر تکامل روایت فرهنگی صورت‌های فلکیِ مورد استفاده در تقویم، از موجودات افسانه‌ای دایره‌البروج (که در سنگ‌های کودورو دیده می‌شوند) است.

کامل‌ترین فهرست ستارگان در بین‌النهرین باستان، در یک جفت لوح به نام «مول اَپین» پیدا شده است. قدیمی‌ترین نمونه بدست‌آمده از این لوح‌ها، مربوط به ۶۸۷ پ.د.ک هستند ولی بسیاری از پژوهشگران، تاریخ نگاشتن نخستین لوح‌های مول اپین را نزدیک به سال ۱۰۰۰ پ.د.ک تخمین می‌زنند. نام این لوح‌ها، از نخستین کلمه‌ی نوشته‌شده در آن گرفته شده که «مول» (𒀯) به معنی ستاره (یا صورت فلکی) و «اَپین» (𒀳) به معنی خیش (ابزار شخم زدن) و در کنار هم به معنی صورت فلکیِ خیش است. این فهرست، جانشین مستقیم فهرست هر یک، سه ستاره است و همه‌ی ستاره‌های فهرست پیشین را با همان هدف تقویم کشاورزی و گاهی همان توضیحات شامل می‌شود. بر خلاف فهرست پیشین، با مشاهدات دقیق و سازمان‌یافته‌ای که در حدود سال‌های ۱۰۰۰ پ.د.ک انجام شده، مول اپین از نظر ستاره‌شناسی بسیار دقیق‌تر است. در این فهرست صورت‌های فلکی جدیدی برای اولین‌بار ثبت شده‌اند که صورت‌های فلکی پیراقطبی و چند صورت فلکی دایره‌البروج که بیشتر شامل جانوران و فعالیت‌های کشاورزی می‌شوند، از جمله‌ی آن‌ها هستند. ماهیت روستایی صورت‌های فلکی جدید برای تمدن بین‌النهرین که توسط روحانیون و نظامیان اداره می‌شد، عجیب به نظر می‌رسد. ممکن است این صورت‌های فلکی از پیش، در فرهنگ شفاهی عامه وجود داشته ولی هرگز ثبت نشده باشند.

مول اپین شامل چندین فهرست است. در لوح اول، فهرست‌های زیر نگاشته شده‌اند:

۱- فهرست ستارگان در سه راه آسمان. این فهرست شامل مجموعا ۷۱ صورت فلکی، ستاره و سیاره است. در این فهرست، نام هر صورت فلکی با پیشوند «مول» و در ادامه، نام ایزد مرتبط با آن با پیشوند «دی» آمده است. گاهی توضیح کوتاهی در ادامه نوشته شده است. نام ستارگان در ارتباط با صورت‌های فلکی دیگر یا گاهی بصورت مستقل نوشته شده است.

۲- تاریخ‌های طلوع بامدادی. به نظر می‌رسد زمان‌های این فهرست برای سال‌های ۱۳۰۰-۱۰۰۰ پ.د.ک محاسبه شده‌اند. با وجود اینکه شواهد برای این تاریخ قابل اطمینان‌تر هستند ولی بعضی از پژوهشگران به دلیل شروع سال با طلوع بامدادی لوهونگا (صورت فلکی امروزی بزغاله) به جای صورت فلکی گاو، قدمت آن را مربوط به ۲۲۰۰ پ.د.ک می‌دانند.

۳- جفت صورت‌های فلکی که همزمان یکی طلوع و دیگری غروب می‌کنند.

۴- فاصله‌ی زمانی بین تاریخ‌های طلوع بامدادی.

۵- جفت صورت‌های فلکی که همزمان یکی در افق و دیگری بالای سر قرار دارند.

۶- مسیر ماه و سیارات. در متن این فهرست آمده: «خدایانی که در مسیر ماه ایستاده‌اند، و در عبور یک‌ماهه‌ی ماه، او آن‌ها را لمس می‌کند». صورت‌های فلکی این فهرست به این‌ترتیب هستند: خوشه‌ی ستاره (خوشه‌ی پروین)، گاو آسمانی (گاو)، چوپان آسمانی (شکارچی)، پیرمرد (برساوش)، عصای چوپانی (ارابه‌ران)، دوقلو‌های بزرگ (دوپیکر)، خرچنگ، شیر، زمینِ شخم‌زده (سنبله)، ترازو، عقرب، پابیلسَگ (قوس)، بزماهی، فرد بزرگ (دلو)، دُم‌ها (ماهی غربی)، پرستوی بزرگ (ماهی غربی)، آنونیتو (ماهی شرقی)، کارگر کشاورزی (بزغاله)

از این ۱۸ نام، برای دم‌ها از پیشوند ستاره (مول) استفاده نشده که می‌تواند به این معنی باشد که دم‌ها بخشی از صورت فلکی پرستوی بزرگ هستند. این فهرست، بیشتر ۱۲ صورت فلکی دایره‌البروج امروزی را در بر می‌گیرید و فقط در مورد ماهی، بزغاله و سنبله از معادل روستایی آن‌ها استفاده شده است. همچنین شروع فهرست با نام خوشه‌ی پروین و گاو که نقطه‌ی اعتدال بهاری، پیش از سال ۲۲۰۰ پ.د.ک در آن قرار داشته، به جای پرستوی بزرگ (ماهی) که در تاریخ نگارش فهرست، میزبان نقطه اعتدال بهاری بوده، قابل توجه است.

لوح دوم شامل فهرست‌های زیر است:

۷- تقویم خورشیدی و تاریخ قرارگیری خورشید در نقاط اعتدال و انقلاب.

۸- سیارات و مدت مقارنه‌ی خورشیدی آن‌ها

۹- طلوع ستارگان و مکان سیارات برای پیش‌بینی آب و هوا (وزش باد‌ها) و تعیین سال‌های کبیسه (ماه سیزدهم)

۱۰- تعیین زمان با استفاده از ساعت خورشیدی

۱۱- تعیین طول شب با استفاده از ساعت آبی و طلوع و غروب ماه

۱۲- طالع‌های مرتبط با ظهور ستارگان، سیارات، دنباله‌دار‌ها و باد‌ها

پس از به تخت نشستن نَبوناسِر، پادشاه بابل در ۷۴۷ پ.د.ک، بابلیان شروع به ثبت دقیق و سازمان‌یافته تاریخ رویداد‌ها و جایگاه سیارات کردند. تقسیم دایره‌البروج به ۱۲ بخش برابر، بین سال‌های ۶۰۰ پ.د.ک تا ۴۷۵ پ.د.ک انجام شد. متن‌های بدست‌آمده از بابل در دوره‌ی هخامنشیان، به جای ۱۸ صورت فلکی در لوح مول اپین که ماه از میان آن‌ها عبور می‌کرد، فقط شامل ۱۲ صورت فلکی شناخته‌شده‌ی امروزی هستند؛ با این تفاوت که کارگر کشاورزی به جای بزغاله و دُم‌ها به جای ماهی قرار دارند. این مجموعه‌ی ۱۲ تایی به سرعت توسط سایر فرهنگ‌ها، از جمله مصریان مورد استفاده قرار گرفتند.

برج‌ها طوری تعیین شدند که هر یک، ۳۰ درجه‌ی قوسی در آسمان را در بر بگیرند و نقاط اعتدال و انقلاب، در نقطه‌ی میانی دو برج قرار داشته باشند. بر این اساس، نقطه‌ی اعتدال بهاری در فاصله‌ی ۱۵ درجه‌ای از کارگر کشاورزی قرار داشت. برای جبران حرکت تقدیمی زمین، لوح‌های جدید‌تر، این نقطه را به ۱۰ یا ۸ درجه‌ای منتقل کردند. با این حال تا سده‌ی ۲ پ.د.ک زاویه‌ی ۸ درجه‌ای را حفظ کردند، در حالیکه در آن زمان، نقطه‌ی اعتدال بهاری، ۴ درجه با برج کارگر کشاورزی (بزغاله) فاصله داشت. یونانیان و رومیان تا زمان اَبَرخُس که حرکت تقدیمی را کشف کرد و نقطه‌ی اعتدال بهاری را به صفر درجه‌ی بزغاله (نقطه‌ی اول بزغاله) منتقل کرد، از زاویه‌ی ۸ درجه‌ای استفاده می‌کردند.

با تسخیر بابل توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۳۱ پ.د.ک و ادامه‌ی حکومت یونانی‌ها توسط سِلوکی‌ها، تقاضا برای اختربینی بیش‌ازپیش شد و دایره‌البروج اهمیتی دو چندان یافت.

به جز صورت‌های فلکی دایره‌البروج و چند صورت فلکی دیگر، سایر صورت‌های فلکی بین‌النهرین، در فرهنگ‌های میزبان، دست‌خوش دگرگونی شده و با نماد‌ها و داستان‌های بومی، جایگزین شدند. بعضی از این صورت‌های فلکی در میان عرب‌های بادیه‌نشین تا سده‌ها باقی ماندند.

یونان باستان؛ گذر از ادبیات به ریاضی

به نظر می‌رسد صورت‌های فلکی یونان باستان که بسیاری از آن‌ها امروزه برای ما شناخته‌شده هستند، علاوه بر دایره‌البروج بابلی، ریشه‌ در فرهنگ‌های دیگری داشته باشند. پایه‌ی این صورت‌های فلکی، دو خرس، چند موجود شبیه به مار و چند انسان غول‌پیکر هستند که به نظر می‌رسد برای نشانه‌گذاری قطب شمال و استوای سماوی ابداع شده باشند. ستاره‌ی ثُعبان در اژدها (یکی از موجودات شبیه مار) قطب شمال آسمان (بین هزاره‌ی ۴ تا ۲ پ.د.ک) را نشان می‌داد و قطب شمال دایره‌البروج نیز در نزدیکی سر آن قرار داشت. دو خرس نیز بصورت قرینه در دو سوی اژدها به چرخش بی‌انتهای خود ادامه می‌دادند. هیدروس (دومین مار) استوای سماوی را مشخص می‌کرد. دو موجود دیگر یعنی اُفیس (مار) و کِتوس (قیطس) نیز کاربرد مشابهی داشتند. اِنگُناسین (به معنی زانو زده، که بعدا به هرکول نسبت داده شد)، اُفیوخوس، بُئوتیس و هِنیوخوس نیز چهار انسان غول‌پیکر هستند. این شیوه‌ی جایگذاری، استفاده از آن‌ها برای اهداف جهت‌یابی را محتمل می‌کند. جایگاه این صورت‌های فلکی در آسمان، شکل‌گیری آن‌ها در سال‌های ۲۸۰۰ پ.د.ک را نشان می‌دهد. در این دوره، تنها تمدن‌های موجود در منطقه، تمدن بین‌النهرین، مصر و تمدن مدیترانه‌ای بودند.

تمدن مدیترانه‌ای بر پایه‌ی بازرگانی دریایی شکل گرفته بود و جهت‌یابی به کمک ستارگان برای کشتیرانی ضروری بوده است. فِنیقی‌ها و مینوسی‌ها که به واسطه‌ی بازرگانی با بین‌النهرین و مصر در تماس بودند، با صورت‌های فلکی آن‌ها آشنایی داشته‌اند. برخی از خدایان و قهرمانان یونان باستان، در دوره‌ی تمدن مینوسی (۱۱۰۰-۳۵۰۰ پ.د.ک) که به عنوان قدیمی‌ترین تمدن یونانی شناخته می‌شود، شکل گرفته و احتمالا راه خود را به آسمان باز کرده‌اند.

یونانیانِ دوره‌ی کلاسیک (۳۲۳-۵۱۰ پ.د.ک) احتمالا با بعضی از این صورت‌های فلکی آشنا بوده‌اند. نام صورت‌های فلکی آرکتوس (خرس) و اوریون (شکارچی)، پلیادیس (خوشه‌ی پروین)، هیادیس (خوشه‌ی قلائص) و دو ستاره‌ی سیریوس (شباهنگ) و آرکتوروس (سِماکِ رامِح) در سروده‌های هومر و هزیود (سده‌ی ۸ پ.د.ک) آمده است. نخستین شرح کامل از صورت‌های فلکی یونانی را اودوکسوس در ۳۷۰ پ.د.ک در کتاب فِنومِنا (به معنی پدیده‌ها) نوشت. در این کتاب، صورت‌های فلکی دایره‌البروجِ بین‌النهرینی به صورت‌های فلکی بازرگانان مدیترانه‌ای افزوده شدند. او بسیاری از دانش ستاره‌شناسی خود را در بازدید از مصر آموخت و نخستین کره‌ی آسمان را ساخت. این کره، همزمان مختصات استوایی و دایره‌البروجی را نمایش می‌داد.

امروزه پژوهشگران با تحلیل داده‌های موجود در فنومنا دریافته‌اند که مختصات ستارگان این کتاب، مربوط به دوره‌ی زندگی اودوکسوس نبوده و دست‌کم برای میانه‌ی هزاره‌ی دوم پ.د.ک است. این یافته نشان می‌دهد که اودوکوس داده‌های خود را در مصر، از دانش پیشینیان بدست آورده و احتمالا هرگز خود به سنجش آن‌ها نپرداخته است.

یک سده پس از او، آراتوس، شاعر یونانی به درخواست آنتیگونوس دوم، پادشاه مقدونیه، کتاب فنومنا را به شعر بازگرداند. سروده‌های او که با همان نام فنومنا شناخته می‌شد، با استقبال روبرو شد و بعد از ترجمه به زبان لاتین در روم باستان، تا قرون وسطی از محبوب‌ترین متون علمی به شمار می‌رفت. فنومنا شامل شرح کوتاهی از داستان‌های اساطیری مربوط به هر صورت فلکی بود و داستان کامل هر یک، در نسخه‌های آینده‌ی آن افزوده شدند.

یک سده پس از آراتوس، هیپارخوس (اَبَرخُس)، ستاره‌شناس برجسته‌ی یونانی، تفسیری بر کتاب فنومنا نوشت که در آن، اشتباهات آشکارِ مکان ستارگان را نقد کرد. در ادامه، او مکان نزدیک به ۸۵۰ ستاره را بر اساس مشاهدات خود، با دقت (خطای) کمتر از یک درجه ثبت کرده است. همچنین او متوجه اختلاف موقعیت ستارگان با اندازه‌گیری‌های ستاره‌شناسان پیش از خود (از جمله تیموخاریس و آریستولوس) شد و تقدیم کره‌ی آسمان را کشف کرد. او این مقدار را ۱ درجه در ۱۰۰ سال محاسبه کرد که به مقدار واقعی، یعنی ۱ درجه در ۷۲ سال، بسیار نزدیک است.

در میانه‌ی سده‌ی دوم د.ک، ریاضیدان و ستاره‌شناس یونانی، کلادیوس پتولِمایوس (بَطلَمیوس) کتاب مشهور خود المَجِسطی را نوشت.

فهرست ستارگان در المجسطی شامل ۱۰۲۲ ستاره است که طول و عرض سماوی آن‌ها در دستگاه دایره‌البروجی ثبت شده‌است. بخشی از این ستارگان، از فهرست ابرخس استخراج شده و مورد بازبینی قرار گرفته‌اند. مختصات درج‌شده در المجسطی، خطا‌های قابل توجهی دارند که باعث شده گمان‌هایی مبنی بر استفاده‌ی بطلمیوس از فهرست‌های پیشین، به جای مشاهدات شخصی، بوجود آید. مختصات ستارگان با سال ۵۰ د.ک منطبق هستند. هرچند ممکن است این خطاها، ناشی از خطای کالیبره‌کردن ابزار‌های رصدی یا داده‌های مورد استفاده برای مختصات خورشید بوده باشند.

او ستارگان را بر اساس روشنایی، به ۶ قَدر و در ۴۸ صورت فلکی دسته‌بندی کرد. در این کتاب، هیچ نقاشی یا طرح خطی‌ای از صورت‌های فلکی وجود ندارد، ولی با استفاده از توضیحاتی که در کنار مختصات هر ستاره آمده (مانند ستاره‌ی انتهای دُم در خرس کوچک، که همان ستاره‌ی قطبی امروزی است)، می‌توان آن‌ها را بازسازی و ترسیم کرد.

دوران طلایی اسلامی؛ عصر رصدگران تیزبین

در دوران طلایی اسلامی (سده‌های ۸ تا ۱۳ د.ک) که با تاسیس «بَیت‌الحِکمَه» در بغداد به دست هارون‌الرشید، خلیفه‌ی عباسی آغاز شد؛ کتاب‌های بسیاری از زبان‌های یونانی، سُریانی، سانسکریت و پارسیِ میانه به عربی ترجمه شدند. در سال‌های حکومت مأمون، فرزند هارون‌الرشید، حمایت‌ها از بیت‌الحکمه و نهضت ترجمه افزایش یافت و بغداد به مهم‌ترین مرکز علمی جهان تبدیل شد.

در این دوره، افرادی (معمولا از مدیران بیت‌الحکمه) از طرف خلیفه برای جمع‌آوری کتاب‌های باستانی به بخش‌های مختلف قلمرو‌ی خلافت و سایر کشور‌ها فرستاده می‌شدند. توجه خلفای عباسی به علم به حدی بود که انتقال کتاب‌های کتابخانه‌ی کُنستانتینوپُل (قُسطَنطَنیه، استانبول کنونی) به عنوان یکی از شروط در قرارداد صلح با تِئوفیلوس، امپراتور روم شرقی (بیزانس) گنجانده شده بود. کتاب المجسطی نیز یکی از کتاب‌های این مجموعه بود که به دست دانشمندان بیت‌الحکمه رسید.

در دوران طلایی اسلامی، دانشمندان زیادی به مطالعه‌ی آسمان، ستارگان و صورت‌های فلکی پرداختند. ابزار‌هایی چون اُسطُرلاب (ستاره‌یاب) و رُبع (چارَک) و سُدس برای اندازه‌گیری دقیق موقعیت ستارگان در آسمان مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

پژوهش‌های دانشمندان در این دوره، بر پایه‌ی مدل زمین‌مرکزی بطلمیوس و فهرست ستارگان او در المجسطی بود. با گذشت زمان، ستاره‌شناسان مسلمان با مقایسه‌ی اندازه‌گیری‌های خود با اندازه‌های درج‌شده در المجسطی، نقد‌ها و تصحیح‌هایی بر آن نوشتند.

فهرست ستارگان و زمان طلوع و غروب آن‌ها در کتاب‌هایی به نام «زیج»، بر پایه‌ی فهرست ستارگان المجسطی و با تصحیح آن با اندازه‌های بدست‌آمده از مشاهدات ستاره‌شناسان هر دوره، نوشته می‌شد.

یکی از شاخص‌ترین کتاب‌های دوران طلایی اسلامی، کتاب «صُوَرُ الکَواکِبِ الثّابِتَة»، اثر عبدالرحمن صوفی، ستاره‌شناس ایرانی سده‌ی ۱۰ د.ک است. این کتاب که با حمایت عَضُدالدوله، امیر خاندان آل‌بویه در شیراز نگاشته شد، علاوه بر فهرست ستارگان، شامل نگاره‌هایی از هر صورت فلکی بود. این کتاب تصحیحی بر کتاب المجسطی است و همان ۴۸ صورت فلکی موجود در المجسطی را بررسی می‌کند.

او هر صورت فلکی را در چهار بخش معرفی کرده است:

  • بررسی کلی صورت فلکی و ستاره‌هایش. صوفی در این بخش، نقد‌های خود بر نوشته‌های بطلمیوس را به همراه نتایج مشاهدات و اندازه‌گیری‌های خود درج کرده است.
  • نام ستارگان صورت فلکی در فرهنگ عرب‌های بدوی (اَنواء) و تطبیق هر یک با ستارگان موجود در فهرست بطلمیوس.
  • دو نگاره از هر صورت فلکی؛ یکی آنگونه که از زمین دیده می‌شود و دیگری، آنگونه که برای ناظری بیرون از کره‌ی آسمان و پشت ستارگان قابل مشاهده است. این نگاره برای ساخت کره‌های آسمان کاربرد داشت.
  • جدولی از ستارگان صورت فلکی که شامل توضیح کوتاهی برای موقعیت هر ستاره در صورت فلکی، طول و عرض دایره‌البروجی و قدر ستاره‌ها است. این جدول‌ها کاملا مطابق فهرست‌های بطلمیوس نوشته شده‌اند و با وجود اینکه صوفی، ستارگان بیشتری را تا قدر ۶ معرفی کرده، به جدول اصلی وفادار مانده و آن‌ها را در جدولی مستقل، در ادامه‌ی جدول اصلی آورده است.

یکی از نکات مهم بخش بررسی کلی، شیوه‌ی معرفی هر ستاره توسط صوفی است. او هر ستاره را با بیش از یک روش، شامل جایگاه آن نسبت به طرح‌واره‌ی کلیِ صورت فلکی (مثلا ستاره‌ی انتهای بالِ راست عقاب)، قدر ستاره، صورتواره‌ای (Asterism) که با سایر ستارگان می‌سازد (مثلا شکل مثلث یا قوسی)، گاهی نسبت به جایگاهش در نزدیکی نوار راه شیری و با فاصله‌ی زاویه‌ای از یک ستاره‌ی نزدیک، معرفی می‌کند. بیش از ۷۰۰ فاصله زاویه‌ای توسط صوفی اندازه‌گیری و در کتابش درج شده است. واحد‌های اندازه‌گیری زاویه در این کتاب شامل، ذَرع، وَجَب، انگشت، طول سرْ نیزه و قد انسان بوده است. صوفی هر یک از این واحد‌ها را به عنوان مضربی از واحد ذرع در نظر گرفته است.

نکته بسیار مهم دیگر در کتاب صور الکواکب، استفاده از نام‌های عربی ستارگان در کنار صورت‌های فلکی المجسطی است. با مطالعه‌ی این کتاب، همزمان به تاریخ ستاره‌شناسی در دو فرهنگ یونانی و اعراب بادیه‌نشین نگاه می‌کنید.

با اینکه نشانه‌ای از نسخه‌ی اصلی کتاب در دست نیست، رونوشت‌های بسیاری از کتاب صور الکواکب انجام شده که از مهم‌ترین آن‌ها، نسخه‌ی خطی منتسب به کتابخانه‌ی اُلُغ‌بِیگ (۱۴۴۹-۱۳۹۴ د.ک)، پادشاه تیموری و دانشمند چند رشته‌ای است. به دستور الغ‌بیگ، رصدخانه و مدرسه‌ای در سمرقند تاسیس شد و بهترین ستاره‌شناسان آن دوره را گرد آوردند. با استفاده از بزرگترین ابزار‌های رصدی آن زمان، برای نخستین‌بار از زمان بطلمیوس، مختصات ستارگان مستقل از اندازه‌گیری‌های پیشین، اندازه‌گیری شد. نتیجه‌ی تلاش ۱۷ ساله‌ی دانشمندان این رصدخانه (از جمله غیاث‌الدین جمشید کاشانی و علی قوشچی) در زیج سلطانی خلاصه شد که تا ۱۵۰ سال بعد و مشاهدات تیکو براهه، دقیق‌ترین فهرست ستارگان بود.

عصر اکتشاف؛ جستجوی نیمه‌ی پنهان آسمان

در سده‌ی ۱۵ د.ک، اروپا که از پیش، در اثر جنگ‌های صلیبی و تجارت، با مسلمانان و دستاورد‌های علمی و فرهنگی آن‌ها آشنا شده بود، و همچنین بخاطر بازیابی متون یونان و روم باستان، گذشته‌ی خود را شناخته بود، شروع به شکوفایی علمی کرد. دانشمندانی چون کوپِرنیک، تیکو بِراهه و کِپلِر، گام‌های بزرگی در زمینه‌ی ستاره‌شناسی برداشتند و در نهایت گالیله با نشانه‌روی تلسکوپ خود رو به آسمان، ستاره‌شناسی را برای همیشه تغییر داد.

در این دوره، کتاب‌های بسیاری از زبان عربی، چه به واسطه‌ی امپراتوری روم شرقی و چه بدون واسطه، به غرب اروپا رسیدند و ترجمه شدند. همچنین کتاب‌های باستانی یونانیان و رومیان نیز به زبان لاتین برگردانده شد.

در مورد صورت‌های فلکی، از نام‌های لاتین که ترجمه‌ی نام‌های یونانی بودند استفاده شد. در مورد نام ستارگان، اگر نامی از یونان یا روم باستان موجود بود، از آن استفاده شد و در غیر اینصورت، نام‌های عربی مورد استفاده قرار گرفتند. از آنجا که تعداد کمی از ستارگان، نام‌های یونانی و لاتین داشتند، نام بسیاری از ستارگان تا امروز، همان نام‌های عربی آن‌ها باقی مانده است.

در فرایند ترجمه‌ی متن‌های عربی، مترجمان که تسلط کافی به این زبان نداشتند، اشتباه‌های بسیاری مرتکب شدند که صورت اشتباه این نام‌ها، در میان دانشمندان و بعد‌ها، مردم عادی گسترش پیدا کرد. از مشهور‌ترین این اشتباه‌ها، نام دومین ستاره‌ی پرنور صورت فلکی شکارچی است که در زبان عربی «یَدَ الجوزا» به معنی دستِ جوزا است و به دلیل خوانش اشتباه «یـ» بصورت «بـ»، «بدالجوزا»‌ ترجمه شده و در نهایت بصورت امروزی «Betelgeuse» (بِتِل جُز، بیتِل جوس) در آمده است.

همزمانی این شکوفایی علمی با رویداد‌های متعدد سیاسی در اروپا، از جمله سقوط امپراتوری روم شرقی و شکل‌گیری امپراتوری مسلمان عثمانی به جای آن، و بازپسگیری اَندِلُس از مسلمانان بدست اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها، تاثیر گسترده‌ای بر آینده‌ی ستاره‌شناسی گذاشت.

اروپایی‌ها (بویژه بازرگانان جمهوری‌های دریایی ایتالیا) که از چند سده‌ی پیش با سلطه بر دریانوردی در مدیترانه، نبض بازرگانی در انتهای غربی جاده‌ی ابریشم را در دست داشتند، با روی کار آمدن عثمانی‌ها، عملا از بزرگترین منبع درآمدی خود محروم شده بودند.

در سوی دیگر مدیترانه، پادشاهی‌های اسپانیا و پرتغال، با شکست دادن آخرین قلمروی مسلمانان در گرانادا، بر تمام شبه‌جزیره‌ی ایبِریا مسلط شده و راه بازرگانی دریایی در غرب مدیترانه برای مسیحیان گشوده شد.

پرتغال و اسپانیا با ارسال ماموریت‌های اکتشافی به اقیانوس اطلس و سواحل غربی آفریقا، توانستند راه بازرگانی از میان صحرای بزرگ آفریقا را که در اختیار سرزمین‌های مسلمانان بود، دور زده و با تجارت بَرده و کالا، مزایای اقتصادی بسیاری بدست آورند.

این دوره که با سفر پرتغالی‌ها به جزایر قناری در سال ۱۳۳۶ د.ک آغاز شد، به نام «عصر اکتشاف» شناخته می‌شود. در ادامه‌ی این رقابت اکتشافی، با اضافه‌شدن سایر حکومت‌های ثروتمند اروپایی از جمله هلند، انگلستان و فرانسه، در پی یافتن راهی دریایی برای رسیدن به هند و چین (که وجود امپراتوری عثمانی، بازرگانی زمینی با آن‌ها را محدود کرده بود)، سواحل جنوبی قاره‌ی آفریقا، قاره‌های آمریکا و استرالیا کشف شدند.

سفر به نیمکره‌ی جنوبی زمین، بخشی از آسمان را که هرگز پیش‌ازآن توسط دریانوردان و ستاره‌شناسان گذشته دیده نشده‌بود، برابر نگاه آن‌ها پدیدار کرد. دریانوردان که علاوه بر قطب‌نما و خورشید، همواره به ستارگان برای مسیریابی در شب وابسته بودند، در نیمکره‌ی جنوبی با ستارگان جدیدی مواجه شدند که برایشان شناخته‌شده نبود و نمی‌توانستند برای مسیر‌یابی از آن‌ها استفاده کنند.

از این‌رو، شروع به تهیه‌ی نقشه از نیمکره‌ی جنوبیِ آسمان کردند. گزارش‌ها و نقشه‌هایی توسط کاوشگران پیشگامی چون آمِریگو وِسپوچی (که واژه‌ی آمریکا از نام او گرفته شده) و اَندرِئا کورسالی کشیده شده بود ولی اولین نقشه‌ی دقیق از ستارگان نیمکره‌ی جنوبی آسمان، بدست کاوشگران هلندی تهیه شد.

پلانسیوس از ۱۳۵ ستاره‌ی فهرست‌شده توسط دریانوردان هلندی، ۱۲ صورت فلکی جدید خلق کرد و آن‌ها را در کره‌ی آسمانی که در سال ۱۵۹۷ د.ک ساخت، نمایش داد. این ۱۲ صورت فلکی بر اساس جانورانی که در سرزمین‌های کشف‌شده، مشاهده شده بودند، نام‌گذاری شدند و همچنان در فهرست ۸۸ صورت فلکی امروزی باقی مانده‌اند. او در کره‌ی آسمان قدیمی‌تری در سال ۱۵۹۲، صورت فلکی کبوتر را از میان ستارگان کم‌نور صورت فلکی سگ بزرگ جدا کرد. در سال ۱۶۱۲ نیز ۸ صورت فلکی جدید (در هر دو نیمکره‌ی آسمان) معرفی کرد که از میان آن‌ها، دو صورت فلکی زرافه و تک‌شاخ، مورد پذیرش قرار گرفتند و باقی، فراموش شدند.

جان بایِر در سال ۱۶۰۳ د.ک، نقشه‌ی آسمان مشهور خود را که با نام Uranometria (یورِینومِتریا) شناخته می‌شود، منتشر کرد. این مجموعه شامل ۵۱ نقشه از صورت‌های فلکی بود که ۴۸ صفحه‌ی ابتدایی، صورت‌های فلکی بطلمیوسی را نشان می‌داد و صفحه‌ی ۴۹، ۱۲ صورت فلکی جدید معرفی‌شده توسط پلانسیوس در اطراف قطب جنوب سماوی را معرفی می‌کرد. دو صفحه‌ی آخر نیز نمایی کلی از دو نیمکره‌ی آسمان را نشان می‌داد.

یورینومتریا نخستین نقشه‌ی آسمان بود که سراسر کره‌ی آسمان را پوشش می‌داد و از این‌رو بسیار محبوب شد. استفاده‌ی گسترده از آن، موجب پذیرش عمومی ۱۲ صورت فلکی پلانسیوس شد.

یوهانس هِوِلیوس لهستانی در سال ۱۶۸۷، ۱۰ صورت فلکی جدید (بیشتر در نیمکره‌ی شمالی آسمان) را در فهرست و نقشه‌ی خود اضافه کرد که ۷‌تای آن‌ها، امروزه مورد استفاده هستند.

نیکولا لویی دو لاکِی، ستاره‌شناس و ژئودزیست فرانسوی، در سفر اکتشافی خود به دماغه‌ی امیدِ نیک (امروزه در آفریقای جنوبی)، بین سال‌های ۱۷۵۱ تا ۱۷۵۳، با استفاده از تلسکوپ شکستی ۰٫۵ اینچی خود، نزدیک به ۱۰ هزار ستاره در نیمکره‌ی جنوبی آسمان را رصد و فهرست‌بندی کرد. او برای این هدف، تقریبا تمام شب‌های این دو سال را به رصد مشغول بود. اطلس آسمان او که شامل داده‌های این ستاره‌ها بود، یک سال پس از مرگ او، در سال ۱۷۶۳ منتشر شد. او ۱۴ صورت فلکی جدید را که اکثرا شامل ستاره‌های کم‌نور بودند، در بخش‌هایی از آسمان که پیش‌ازآن خالی از صورت فلکی بودند، معرفی کرد. این ۱۴ صورت فلکی همچنان مورد استفاده هستند.

از دیگر کار‌های تاثیر‌گذار او، تقسیم صورت فلکی بطلمیوسیِ کشتی (Argo Navis) بود. صورت فلکی کشتی، از بزرگترین صورت فلکی امروزی (شجاع)، ۲۸ درصد وسیع‌تر بود. دو لاکی در اطلس آسمان خود شرح می‌دهد که بیش از ۱۶۰ ستاره در صورت فلکی کشتی وجود دارند که به آسانی با چشم غیرمسلح دیده می‌شوند. او کشتی را به سه بخش شاه‌تخته، کشتی‌دُم و بادبان تقسیم کرد و ستارگان هر یک را جداگانه به روش بایر نام‌گذاری کرد. در نهایت این بخش‌ها به عنوان صورت‌های فلکی مستقل تثبیت شدند و کشتی، تنها صورت فلکی از ۴۸ صورت فلکی بطلمیوس است که امروزه دیگر وجود ندارد.

ستاره‌شناسان مطرح دیگری، هر کدام چندین صورت فلکی جدید در بخش‌هایی از آسمان که از ستارگان اصلی صورت‌های فلکی قدیمی ساخته نشده بود، ابداع کردند. بعضی از آن‌ها مانند صورت فلکی رُبع (Quadrans Muralis) که توسط ژِروم دو لالاند معرفی شده بود، مدت‌ها مورد استفاده بودند. امروزه نام این صورت فلکی بر بارش شهابی ربعی باقی مانده است.

نهایی شدن ۸۸ صورت فلکی امروزی

تعداد زیاد صورت‌های فلکی و تفاوت در صورت‌های فلکی نقشه‌های مختلف، کار ستاره‌شناسان مدرن را که از صورت‌های فلکی فقط برای ثبت مشخصاتِ مکانِ اهدافِ رصدی استفاده می‌کردند، دشوار می‌کرد.

از این‌رو، اتحادیه‌ی بین‌المللی ستاره‌شناسی، با کمک هِنری نوریس راسِل، ستاره‌شناس آمریکایی، فهرستی از ۸۸ صورت فلکی تهیه کرد. راسل این فهرست را بر اساس صورت‌های فلکی موجود در «فهرست بازبینی‌شده‌ی فوتومتری هاروارد»، که در سال ۱۹۰۸ در کالج ستاره‌شناسی هاروارد ساخته شده بود، تدوین کرد. این ۸۸ صورت فلکی در اولین مجمع عمومی اتحادیه بین‌المللی ستاره‌شناسی که در سال ۱۹۲۲ در شهر رم ایتالیا برگزار شد، با رای اعضا، تایید شدند. ولی مشکل اصلی که مشخص نبودن محدوده‌ی صورت‌های فلکی بود، همچنان پا‌بر‌جا بود. در دومین مجمع عمومی IAU که در سال ۱۹۲۵ در کمبریج انگلیس برگذار شد، یوجین دِلپورت، ستاره‌شناس رصدخانه‌ی سلطنتی بلژیک، طرحی برای تعیین مرز‌های مشخص صورت‌های فلکی، هم‌راستا با خطوط بُعد و مِیل سماوی پیشنهاد داد. IAU از این پیشنهاد استقبال کرد و دلپورت را مامور طراحی مرز‌های رسمی کرد؛ با این شرط که تمام ستاره‌های متغیرِ شناخته‌شده تا آن زمان، باید در مرز‌های صورت فلکی پیشین خود باقی بمانند. این شرط باعث ایجاد مرز‌های نا‌منظم و غیر‌عادی شد. طرح جدید مرز‌های دلپورت، در مجمع عمومی بعدی در ۱۹۲۸ در لِیدِن هلند تایید شد و نتیجه‌ی کار‌های او در سال ۱۹۳۰ در مجموعه نقشه‌های Dé limit ation Scientifique des Constellations (به معنی، مرز‌های علمی صورت‌های فلکی) و Atlas Céleste (اطلس آسمان) منتشر شد.

IAU بر‌خلاف مفهوم سنتی صورت‌های فلکی که الگو‌هایی از پیوستن ستارگان بودند، هیچ طرح خطی یا نگاره‌ای برای آن‌ها در نظر نگرفته و تصویب نکرده است، بنابراین هر کس می‌تواند به دلخواه، ستاره‌های هر صورت فلکی را به هم متصل کند و فرهنگ‌های مختلف می‌توانند صورت‌های فلکی باستانی خود را در این مرز‌ها ترسیم کنند. امروزه، وقتی ستاره‌شناسان حرفه‌ای از روی‌دادن پدیده‌ای علمی در یک صورت فلکی خبر می‌دهند، منظورشان مرز‌های تایید‌شده‌ی IAU است.

فهرست صورت‌های فلکی IAU، شامل ۴۷ صورت فلکی بطلمیوس در المجسطی، ۳ صورت فلکی تقسیم‌شده از صورت فلکی کشتی، صورت فلکی گیسُوان بِرِنیکه (یا به اختصار، گیسو؛ که از دوران یونان باستان به عنوان یک صورت‌واره شناخته می‌شد ولی تا سده‌ی ۱۷ د.ک در فهرست صورت‌های فلکی وارد نشده بود)، ۱۶ صورت فلکی از پلانسیوس (شامل صورت‌های فلکی کبوتر و صلیب جنوبی، که از صورت‌های فلکی بطلمیوسی جدا شدند)، ۷ صورت فلکی از هولیوس و ۱۴ صورت فلکی از دو لاکی می‌شود.

گالری تصاویر محصول
 constellation
 constellation
 constellation
 constellation
تصاویر
بیشتر