menusearch
farshidahmadi.com

کلید کسب ثروت

header
۱۴۰۴/۱/۲۰ چهارشنبه
(0)
(0)

کلید کسب ثروت

کلید کسب ثروت

«اگر ثروت می‌خواهی، لطفا اول ادعای "دانستن" را کنار بگذار!»

۱. ثروت و دانستن: تضاد یا تکامل؟

این جمله به نوعی از یک تعارض ظاهری بین "دانستن" و "ثروتمند شدن" صحبت می‌کند. منظور از "دانستن" در اینجا، ادعای دانستن است، نه فهم واقعی. انسان‌هایی که مدام می‌گویند "می‌دانم"، دیگر نمی‌پرسند، نمی‌آموزند، تجربه نمی‌کنند، و فرصت رشد را از خود می‌گیرند.

۲. ادعای دانستن = سدّ بزرگ بر سر راه ثروت

ادعای دانستن نوعی "خودبستگی ذهنی" ایجاد می‌کند. ذهنی که بسته است، نمی‌تواند اطلاعات و الگوهای جدید را بپذیرد؛ و این یعنی:

یاد نمی‌گیرد چگونه ثروت خلق کند؛

تغییر نمی‌پذیرد؛

با تحولات بازار، فرصت‌ها و شبکه‌های جدید هم‌راستا نمی‌شود.

۳. ثروت، نتیجهٔ رشد است، و رشد نیاز به جهل آگاهانه دارد

برای رشد، باید با تواضع و آگاهی از نادانی، وارد عرصه‌های نو شد. باید جرأت پرسیدن داشت، جرأت تجربه کردن. انسان ثروتمند، همیشه می‌داند که هنوز چیزهای زیادی هست که نمی‌داند.

۴. پیام نهایی: فروتنی در برابر دانش، کلید درهای ثروت است

این جمله ما را دعوت می‌کند به:

فروتنی فکری؛

پذیرش نادانی نسبی؛

باز کردن ذهن به‌سوی یادگیری مستمر.

اگر بخواهیم این جمله را با لحنی عرفانی‌تر و حکیمانه‌تر بگوییم:

«تا ندانستن را نپذیری، درهای دانایی و ثروت بر تو گشوده نمی‌شود.»


اگر بخواهیم این جمله را با زبان و اندیشه‌ی مولانا بازآفرینی و پیوند دهیم، می‌توانیم بگوییم:

تفسیر جمله‌ی «اگر ثروت می‌خواهی، لطفا اول ادعای دانستن را کنار بگذار!» در پرتو اندیشه‌ی مولانا:

مولانا بارها و بارها در مثنوی و دیوان شمس به خطرِ ادعای دانایی و پندار دانستن هشدار داده. از نظر او، ادعای دانایی، حجابی‌ست میان انسان و حقیقت.

مثلاً می‌فرماید:

زین هوس، آگه نشد جان از صفا / پر ز پندار است و خالی ز اتّقا
(مثنوی، دفتر ششم)

یعنی: از هوس دانستن و پندار علم، جان آدمی از صفا بی‌خبر مانده است. پر از پندار است، اما تهی از تقوا.

یا آنجا که می‌گوید:

دانایِ خودی، به‌حق نرسد / تا هست ز خود، زخود نرهَد
(دفتر چهارم)

یعنی: کسی که به "دانایی خود" مغرور است، به حقیقت نمی‌رسد، مگر اینکه از این "خودساختگی" و ادعای دانستن رهایی یابد.

ثروت، نزد مولانا چیست؟

در نگاه مولانا، ثروت فقط مال و دارایی نیست. ثروت واقعی، فهم، بینش، سعه‌ی صدر، حضور، و اتصال به حقیقت است. اما حتی اگر بخواهی ثروت مادی هم داشته باشی، باید «آموزا» باشی نه «مدّعی».

مولانا در مثنوی (دفتر دوم) می‌فرماید:

این جهان کوه‌ست و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا

یعنی: جهان مثل کوه است؛ هرچه بگویی و بیندیشی، همان را بازمی‌تاباند. اگر پندار دانستن داشته باشی، جهان به تو چیزی نمی‌آموزد. اگر با تواضع و پذیرش جهل وارد شوی، پاسخ‌های ناب می‌آیند.

 

پرسش‌های متداول
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر