نظریهٔ تکامل نزد مولانا با آنچه در زیستشناسی داروینی مطرح میشود تفاوت بنیادین دارد. مولانا از «تکامل» نه به عنوان فرآیندی صرفاً زیستی، بلکه به عنوان سلوک و رشد معنوی هستی از جماد تا فنا فی الله یاد میکند. او به «تکامل کیهانی-عرفانی» باور دارد؛ فرآیندی که کل هستی را در مسیر عشق، آگاهی و قرب به حقیقت سوق میدهد.
در ادامه، این نظریه را در پنج سطح شرح میدهم:
هستیِ خاموش ولی مشتاق
مولانا حرکت تکاملی را از جمادات آغاز میکند. در نظر او، حتی سنگ و خاک هم در اشتیاق تحولاند:
از جمادی مردم و نامی شدم / وز نما مردم ز حیوان سر زدم
(مثنوی، دفتر سوم)
او معتقد است که در درون هر جمادی، نطفهای از رشد وجود دارد که منتظر فرصت برای شکوفایی است.
آغاز حرکت درونی
در سطح نباتات، جانِ هستی اندکی بیشتر آشکار میشود. گیاه حس رویش و گرایش به نور دارد. مولانا این مرحله را تجلی بیشتر از «طلب» میداند: طلبِ نور، آب، رشد.
بروز احساس و ادراک
با رسیدن به حیوان، حرکت تکاملی هستی وارد مرحلهی شناخت ابتدایی، عاطفه و غریزه میشود. در این سطح، جانِ هستی گوش و چشم و لامسه مییابد و بیشتر درگیر رنج و لذت میشود.
آگاهی، اختیار و بحران
در مرحلهٔ انسانی، هستی آینهای پیدا میکند که در آن میتواند خود را بنگرد. انسان ترکیبی از خاک و روح، عقل و نفس، فرشته و حیوان است. این مرحله پر از کشمکش است؛ چراکه انسان قدرت «انتخاب» دارد:
نیم آنم که زبون دیو باشم / شیرم و همدم آهوی خاشم
(دفتر دوم)
تکامل نهایی / فنا فیالله
هدف نهایی تکامل از نظر مولانا، رسیدن به انسان کامل است؛ موجودی که خود را وانهاده و در حقیقت الهی محو شده است. این انسان، همان خلیفهالله است. در این مرحله، فرد از تمام تعینات وجودی رها میشود:
باز مردم تا ملک پران شدم / آنچه اندیشد نیاید آن شدم
نظریهٔ تکامل مولانا خطی نیست، بلکه حرکتی مارپیچگونه و بازگشتی دارد؛ بازگشتی به اصل، اما با آگاهی تازه. هستی در گردش است، اما هر بار به مرتبهای بالاتر میرسد.
موردتکامل داروینیتکامل مولوی
محوربیولوژیک، مادیعرفانی، روحانی
هدفبقا و انطباقسلوک و اتصال
روشانتخاب طبیعیجذبهٔ الهی و طلب درونی
غایتهیچگونه غایتگرایی نداردرسیدن به حق و فنا فیالله
در نگاه مولانا، همه چیز در حال تحول است. هیچ موجودی در بند حالت فعلی خود نیست؛ زیرا عشق الهی چون آتش زیر خاکستر، در درون هر ذرهای نهفته است:
از جمادی مُردم و نامی شدم / وز نما مردم، ز حیوان سر زدم / مردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟
(مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت ۳۹۰۱)
کپی رایت: تمامی حقوق مادی و معنوی سایت سماع قلم متعلق به فرشید احمدی است. استفاده از محتوای رایگان با ذکر کامل منبع بلا مانع است.