روز جهانی زنبور عسل؛ تجلی خاموشی که از وحی نوشید
۳۰ اردیبهشت | ۲۰ مه
در جهانی که طنین قدرت در فریادهاست و بزرگی را در صداهای بلند میجویند، زنبور عسل در سکوت میزیَد، میچرخد، میسازد و میبخشد؛ بینام و بیادعا.
او سالکی است کوچکاندام، اما عظیمجایگاه در منظومه هستی؛ سفیری نورانی از ساحت وحی، که حتی در کتاب خداوند، مقامی ویژه یافته است:
این وحی، نه تنها نشان از کرامت این موجود است، بلکه دریچهای است به سوی فهم عرفانیِ زیست؛ عرفانی که در آن، تلاش، نظم، ایثار و تواضع، پایههای سلوک هستند.
زنبور، تنها یک حشره نیست؛ او را باید همچون درونگرایی الهی نگریست، که سلوکش از بیرون به درون است؛ از گل به شهد، و از شهد به عسل.
زنبور، معمار خاموش عرفان زیستی است.
کندوی او، خانقاهی بیدیوار است؛
هر حجرهاش، مثنوی حکمت است
و هر پروازش، سماعی در آفاق معنا.
در معماری کندویش، ریاضی مقدسی جاریست:
ششضلعیهای شگفت که با کمترین مصرف موم، بیشترین حجم را حفظ میکنند.
این یعنی: حداقلگرایی برای حداکثر بهرهمندی؛
دقیقاً همان اصل عرفانیای که میگوید: دل را از فزونخواهی خالی کن، تا گنج حکمت در آن جاری شود.
عسل که از او به دست میآید، در زبان قرآن «شفاءٌ للناس» خوانده شده است؛
نه فقط برای جسم، که برای جان نیز.
چه بسیارند کلمات تلخ که با جرعهای عسل، شیرین میشوند؛
و چه بسیار دلهایی که با نَفَس زنبور، جانی دوباره میگیرند.
او نه میکشد، نه میبلعد، نه میفریبد؛
بلکه میگردد، میچرخد، مینوشد و میبخشد.
سفرش، سیر عاشقانه روحی است؛ از گل تا نور.
زنبور، چونان عارفی خاموش، از گلهای رنگارنگ طبیعت، حقیقت واحد را استخراج میکند.
او تجلی «کثرت در وحدت» است؛
از گلهای بیشمار، تنها یک عسل میسازد؛
از رنگهای متفاوت، شهدی واحد پدید میآورد.
این یعنی عین فلسفه وحدت وجود.
زنبور در هستی، نقش پیونددهنده گلها، زمین و آسمان را بازی میکند.
او واسطه باروری است میان نر و ماده گلها.
شاعرانهتر بگوییم: زنبور، قابله تولدهای نامرئی است.
اگر زنبور نباشد، فرایند گردهافشانی میخشکد،
و اگر گردهافشانی نماند، میوهای نیست، حیاتی نیست.
پس زنبور، ماندگاری حیات است، بیآنکه ادعایی برایش داشته باشد.
در سلوک زنبور، شش آموزه عمیق نهفته است:
۱. تمرکز بیوقفه: او از شاخهای به شاخه نمیپرد؛ به هر گل که بنشیند، با وفاداری تمام نوشش میکند.
۲. کار بیادعا: نه نامی از او بر شیشه عسل مینویسند، نه پاداشی جز خدمت میطلبد.
۳. نظم قدسی: پرواز او موسیقی دارد، و حرکتش در کندو، مطابق هندسهای الهی است.
۴. زندگی جمعی: زنبور، عارف جمعگراست؛ نه گوشهنشین، بلکه حلقهزن جمع عاشقان.
۵. ایثار پنهان: برای تولید یک قاشق عسل، هزاران پرواز میکند؛ اما سهمی برای خود برنمیدارد.
۶. معنویت خاموش: زنبور، واعظ بیزبان است؛ با فعل خود موعظه میکند، نه با کلام.
ای انسان!
اگر راه سالک شدن را گم کردهای، به زنبور بنگر؛
او در کوچکترین پیکر، بزرگترین حکمتها را نهفته دارد.
در روز جهانی زنبور عسل، بیاموزیم از او:
که در میان خارها، شهد شیرین حقیقت را بیابیم؛
که بیهیاهو، خالق برکت باشیم؛
که کار را نه برای شهرت، که برای نفع جمع انجام دهیم؛
و که چون زنبور، عارف بیزبانِ خدمت باشیم.
فرشید احمدی
پی رایت: تمامی حقوق مادی و معنوی متعلق به فرشید احمدی است. استفاده از محتوای رایگان با ذکر منبع بلا مانع است.