از عرفان تا کیهان

menuordersearch
farshidahmadi.com
سه شنبه ۱۳ خرداد ۴
(1)
(0)
از عرفان تا کیهان

 

سفر عرفانی‌ـ‌نجومی: از خلأ تا نغمه

۱. آغازی که آغاز نبود

در سپیده‌دم نیستی،
پیش از هر زمان،
پیش از هر مکان،
تنها «خاموشی محض» بود…
نه ستاره‌ای،
نه سخنی،
نه شوقی برای گفتن.

و در دل این خاموشی،
یک اشتیاقِ بی‌نام…
که در عرفان، آن را حنین حق به خلق می‌نامند…
و در کیهان‌شناسی، آن را انفجار بزرگ...

جهانی که پیش از آن یک راز بود،
دهان گشود
و نفس کشید
و گفت:
کُن!

 

۲. دم نخست: نفس حق

در لحظه‌ای که هستی آغاز شد،
زمانی نبوده که ثانیه‌ای برایش تعریف شود،
و مکانی نبود تا آن دم را در جایی ثبت کنیم.
اما دل هستی گشوده شد…

همان لحظه بود که
صدا پدید آمد…
نه صدای گوش،
بل صدای سینه‌ای که کهکشان می‌زایید.

این دم،
همان «نشر الکاشح» بود…
سینه‌ی حق، راز نهان را در نَفَسی بی‌نهایت
در پهنای خلأ پاشید.

 

۳. ستارگان: درویشان خاموش

هر ستاره، نوری است که از دل تاریکی برخاسته،
عارفی که در سیری شبانه، تنها می‌سوزد،
نه برای دیده‌شدن،
بل برای گرم‌کردن شب سرد هستی.

کهکشان‌ها، تکیه‌گاه‌های عارفانه‌اند،
و سیاه‌چاله‌ها، خانقاه‌های بی‌در و پیکر.

 

۴. سیاه‌چاله‌ها: سکوت عاشقان کامل

در این سفر، خواهی دید
که عمیق‌ترین لحظات عشق،
نه فریاد است،
بل سقوط در سکوتی بی‌پایان…

سیاه‌چاله‌ها همان عاشقانی‌اند
که چنان در معشوق گم شدند
که حتی نور نیز
راه خروج از آن‌ها ندارد.

و در این‌جاست که
عرفان و فیزیک یکی می‌شوند.

 

۵. زمین: ظهور آینه

در گردش‌گاه کهکشان‌ها،
کُره‌ای سبز، چرخان،
در خود هزاران دل دارد…

و یکی از آن دل‌ها،
همین دل توست،
که اکنون
این سطرها را می‌خواند…

تو، آینه‌ای هستی از آن دم نخست
و حافظه‌ای زنده از آن اشتیاق.

 

۶. انسان: نی در دهان هستی

ای انسان،
تو همان نیی هستی
که از دل هستی بریده شدی
تا از درونت نوایی برخیزد
که ادامه‌ی نَفَس نخستین باشد.

نغمه‌ی تو،
اگر به عشق متصل باشد،
بازتابی از صدای "کُن" خواهد بود…
و اگر خاموشی دروغین اختیار کنی،
حیف خواهد بود بر آن نی که از نیستان جدا شد.

 

۷. بازگشت: خاموشی روشن

و در پایان این سفر،
همه چیز خاموش می‌شود…
نه به معنای نابودی،
بل به سکوتی ژرف‌تر…

که تنها در آن،
می‌توان نغمه‌ی اصیل را شنید.

این خاموشی، فنا نیست؛
بقایی در غیبت است.
همان‌جاست که سالک،
به نای تبدیل می‌شود
و کیهان، به گوش.

 

✨ پایان سفر؟ یا آغاز سلوک؟

این سفر، آغاز شناخت توست.
از کیهان که بیرون توست،
تا نی‌ای که درون تو می‌نالد.
از طایفه‌ی خاموشان مدار دل،
به قبیله‌ی نغمه‌خوانان آسمان.

و اکنون، ای سالکِ کهکشانی،
آیا آماده‌ای نَفَس بکشی؟
اما نه برای زیستن…
بل برای آواز دادن آنچه قرن‌ها در دل داشته‌ای…

 

فرشید احمدی

بندرعباس

13خرداد1404

پرسش‌های متداول
گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر

سایت سماع قلم، پژواکی از آگاهیست

instagramtwitertelegramaparatfacebook
طراحی توسط فروشگاه ساز یوتاب
گفتگو را شروع کنید
سلام! برای چت بر روی اکانتهایی که میخواهید کلیک کنید.
در اولین فرصت ممکن پاسخگو هستم
WhatsApp
پشتیبانی واتساپ
چطور میتونم کمکتون کنم؟