🌊 سفری از جنس دریا و درون؛ روایت قشم و بندرعباس 🌊
سفرمان به پایان رسید؛ اما در واقع تازه آغاز شده است.
آغازی برای فهمی تازه از زندگی، از سادگی، از دریا، از طعمها، بوها و واژهها.
قشم و بندرعباس برای ما تنها دو نقطه جغرافیایی نبودند، دو مدرسه بودند…
یکی در سکوت درهستارگان درس فروتنی داد،
و دیگری در همهمهی بازار بندر، معرفت بخشش را زمزمه کرد.
📚 در بندرعباس، میان بازار و بوی ادویه و آفتاب، ناگهان در کتابفروشیای دور از شلوغی، دو گوهر از آثار استاد باستانی پاریزی نصیبم شد:
کتاب «کوچه هفت پیچ » که مجموعهای از یادداشتهای ادیبانهی اوست، و نیز کتاب «بارگاه خانقاه در کویر هفت کاسه» که گویی خود روایتیست از سفری همزمان بیرونی و درونی؛
و چه عجیب که در همان روز، نسخهای نایاب از دیوان اشعار ابن فارض مصری را نیز یافتم؛
غزلیاتی سرشار از عرفان شرقی، با عطری از مصر و زهد صوفیانهی ایرانی.
🌿 عطر این سفر اما، تنها در کلمات نبود.
در کوچههای بندر، جایی که آفتاب بیپروا میتابد،
ما با خانواده به فروشگاههایی رسیدیم که عطرهای عربی میفروختند؛ و چه عطرهایی!
از مجموعهی بینظیر شرکت احمد مغربی، تا رایحههای شرقی برند اللطافه،
و خیالانگیزیهای عود و مشک از مجموعهی ارحاب…
هر کدام انگار خاطرهای شدند در شیشهای کوچک.
🍽️ اما بگذارید از طعمها بگویم، از مزههایی که برای نخستینبار، ماجراجوی ذائقهام شدند:
در ساحل قشم و در رستورانی باصفا، برای نخستین بار لابستر را چشیدیم؛
و سپس خرچنگ، با آن طبع شور و دلباختهی دریا…
از صدفها گرفته تا ماهی مرکب، هر لقمهاش گویی دریچهای به طبع جنوبی بود.
و چه لذتی بردیم از میگوهایی که با صد روش جنوبی پخته میشدند؛
در تهچین، در خوراک، در برنجهای پرادویه و حتی در کبابهای آبدار.
🌀 در این سفر، کودک درونم دوباره بیدار شد.
نه از دیدن تفریح یا بازی، بلکه از دیدن زندگی سادهی مردمانی که زیر آفتاب نفس میکشند و لبخند میزنند؛
از زنانی که با پارچههای رنگی به دریا لبخند میزنند،
و از کودکانی که با صدف به جای اسباببازی، خیال میسازند.
📿 این سفر یک درس بزرگ داشت:
زندگی، همیشه نیاز به پیچیدگی ندارد؛
گاهی تنها کافیست چشمانت را ببندی و عطر عود را استشمام کنی،
یا قطعهای از کتابی را بخوانی که در بندر خریدهای،
یا صدفی را در دست بگیری که روزگاری خانهی جانداری بینام بوده...
- - -
✍🏻 یادمان این سفر:
"کتاب از باستانی، شعر از ابنفارض، رایحه از احمد مغربی، طعم از جنوب، و لبخند از خانواده... این سفر همهچیز داشت، جز تکرار."
فرشید احمدی
۱۴خرداد۱۴۰۴
ایستگاه راه آهن بندر عباس
کره زمین
پی رایت: تمامی حقوق مادی و معنوی متعلق به فرشید احمدی است. استفاده از محتوای رایگان با ذکر منبع بلا مانع است.