menusearch
farshidahmadi.com

سماع قلم

header
جمعه ۱۲ اردیبهشت ۴
(0)
(0)
سماع قلم

سماع قلم

حدیثِ بی‌زبانی‌ست با آن‌که زبان دارد؛

نوای دل است که از حنجره‌ی جوهر می‌خروشد،

و هر کلمه، سلوکی‌ست از خاک تا افلاک.

 

در آن لحظه‌ی خلسه،

که اندیشه‌ از قیدِ فکر رها می‌شود،

قلم دیگر ابزار نیست، خودِ روح است که بر کاغذ تجلی می‌یابد.

آنچه می‌نگارد، نه از حافظه‌ی انسان،

که از خزانه‌ی ازل می‌جوشد.

 

سماع قلم، همان نغمه‌ی خاموشی‌ست که مولانا از آن دم می‌زد؛

بی‌آنکه بانگی برآید، هزار معنا می‌خروشد.

هر واژه، چرخشی‌ست در طرب‌خانه‌ی حقیقت؛

و هر جمله، گامی‌ست در میخانه‌ی بی‌خودی.

 

آن دم که نویسنده ناپدید می‌شود،

و تنها قلم و کاغذ باقی می‌مانند،

آنگاه است که خدا در سکوت می‌نگارد،

و انسان در حیرت می‌خواند.

 

کاغذ، لوحِ بی‌نهایت است؛

و قلم، عصای موسی‌ست که

بر دلِ فرعونِ عقل می‌کوبد

تا راهی گشاید به بحرِ ایمان.

 

کلمات از حنجره‌ی غیب می‌آیند،

و چون چرخ درویشان، دایره‌وار می‌گردند

بر گردِ نَفَسِ الهام؛

هر چرخش، سجده‌ای‌ست بی‌بدن،

و هر مکث، لحظه‌ای‌ست برای شنیدنِ صدای حق درونِ واژه‌ها.

 

نویسنده در این سماع، نیست می‌شود؛

و آن‌که می‌ماند، تنها حضور است:

حضورِ نوری که با مرکب بر کاغذ می‌تابد،

و دل را به سجده می‌کشاند،

نه از ترس، که از شوق.

 

قلم اگر بشکند،

سماع پایان نمی‌گیرد؛

زیرا آن‌که به رقص آمده،

خودِ جان است، نه تنها نوکِ فلز.

پرسش‌های متداول
گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر
گفتگو را شروع کنید
سلام! برای چت بر روی اکانتهایی که میخواهید کلیک کنید.
در اولین فرصت ممکن پاسخگو هستم
WhatsApp
پشتیبانی واتساپ
چطور میتونم کمکتون کنم؟