menusearch
farshidahmadi.com

ابهام زدایی از اندیشه های مولانا

header
دوشنبه ۱۸ فروردین ۴
(0)
(0)
ابهام زدایی از اندیشه های مولانا

یکی از کلیدهای درست‌فهمی مولانا و عرفان بحث مهم ابهام زدایی است

- - -

چرا باید از شخصیت و اندیشه‌های مولوی ابهام‌زدایی کرد؟

۱. مولوی زبانی رمزی، نمادین و چندلایه دارد

زبان مثنوی، پر از تمثیل، نماد، داستان در داستان، ایهام و تأویل است.

او اغلب مفاهیم فلسفی، عرفانی، و حتی روان‌شناختی را در قالب شعر و حکایت‌های ساده می‌ریزه.

بدون ابهام‌زدایی، ممکنه حرف‌های او رو یا سطحی بفهمیم، یا کاملاً اشتباه تفسیر کنیم.

 

۲. خواننده امروزی با دنیای فکری مولوی فاصله دارد

مخاطب مولوی، اهل سلوک، عرفان، علوم دینی و فلسفه‌ی اسلامی بوده.

خواننده امروزی ممکنه ندونه وقتی مولوی می‌گه "عقل" دقیقاً کدوم نوع عقل رو می‌گه، یا وقتی از "مرگ" حرف می‌زنه منظورش مرگ جسمانیه یا مرگ عرفانی؟

 

3. برخی واژه‌ها در زمان مولوی با معنای امروزی متفاوت‌اند

مثلاً واژه‌ی "عشق"، "عقل"، "جنون"، "نفس"، "مرگ"، "نور"، "ظلمت" و... در عرفان معنایی کاملاً خاص دارن.

اگر این‌ها رو با معنای عام و سطحی امروز بفهمیم، مولوی رو تحریف می‌کنیم.

 

4. اندیشه‌های مولوی گاه متضاد به نظر می‌رسند

یک جا عقل رو می‌ستاید، جای دیگر سرزنش می‌کند.

گاه دنیا را زیبا می‌بیند، گاه مذمت می‌کند.

هم به شریعت پایبند است، هم از ظاهر دین انتقاد می‌کند.

> این تضادهای ظاهری بدون تحلیل و تفکیک، موجب ابهام می‌شن و باید رمزگشایی بشن.

 

5. مولوی عارف است، نه فیلسوف نظام‌مند

حرف‌هاش مثل یک مکتب فلسفی خشک، منسجم و چارچوب‌دار نیست.

 

از دل و حال سخن می‌گه، نه از عقلِ هندسی.

پس ما باید با مطالعه‌ی دقیق، بافت کلماتش رو بازخوانی و بازفهمی کنیم تا حقیقت اندیشه‌اش رو دریابیم.

بخشی از ابهاماتی که باید روشن بشوند

 

مرادش از "عقل"، "نفس"، "عشق"، "خدا"، "انسان کامل"، "مرگ"، "نور"، "سلوک"، "مستی"، "کفر و ایمان"، "دین"، و... دقیقاً چیست؟

 

- چرا بعضی وقت‌ها حرف‌هاش شبیه فلاسفه‌ست و گاه شبیه دیوانگان عاشق؟

 

- نقش شمس در تحول او دقیقاً چه بوده؟

 

آیا او صوفی است؟ شاعر است؟ متکلم است؟ یا چیزی فراتر از همه این‌ها


حال به بررسی دقیق‌تر این موضوع می‌پردازیم

 

ابهام‌زدایی از اندیشه‌های مولانا یعنی تلاش برای روشن ساختن مفاهیم، مضامین، تمثیل‌ها، و اصطلاحاتی که در آثار او (به‌ویژه مثنوی معنوی و دیوان شمس) آمده و برای خواننده‌ی معاصر ممکن است پیچیده، چندپهلو یا مبهم باشد. این فرایند شامل چند گام کلیدی است:

 

۱. فهم زبان و اصطلاحات کهن

مولانا از زبان فارسی قرن هفتم هجری استفاده می‌کند که پر از واژگان، تعبیرات، و ساختارهای نحوی‌ای است که امروز یا فراموش شده یا تغییر معنا داده‌اند. بنابراین، فهم دقیق زبان مولوی اولین قدم برای ابهام‌زدایی است.

 

۲. تفسیر عرفانی و فلسفی

مولانا از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی، فلسفی، قرآنی، و گاهی اشارات دینی خاص استفاده می‌کند. ابهام‌زدایی مستلزم آشنایی با مفاهیم عرفانی مانند فنا، بقا، عشق الهی، سالک، نفس، سلوک است

تأثیرات فکری از سهروردی، ابن عربی، غزالی و ...

اشارات قرآنی و حدیثی پنهان در اشعار

۳. بررسی تمثیل‌ها و حکایات

بسیاری از مفاهیم مولوی در قالب داستان‌ها و تمثیل‌ها بیان شده‌اند. این داستان‌ها گاه چندلایه‌اند و معنای اصلی در لفافه‌ی ظاهر پنهان است. تفسیر این حکایات یکی از راه‌های مهم برای رفع ابهام از اندیشه‌های اوست.

 

۴. استفاده از تفاسیر معتبر

برای ابهام‌زدایی بهتر است از تفاسیر اندیشمندانی همچون:

 

علامه محمدتقی جعفری (تفسیر فلسفی-اجتماعی از مثنوی)

 

استاد کریم زمانی (تفسیر عرفانی و زبانی دقیق)


استاد بدیع‌الزمان فروزانفر (تحقیقات متنی و زبان‌شناسی)

 

استفاده شود تا دیدگاه‌های مختلف از اندیشه‌های مولوی روشن شود.

 

۵. مطالعه تطبیقی با دیگر متون عرفانی

مطالعه‌ی آثار مشابه در سنت عرفانی اسلامی (مانند عطار، سنایی، حلاج، ابن‌عربی) کمک می‌کند تا درک بهتری از چارچوب فکری مولوی داشته باشیم و بتوانیم نقاط ابهام را بهتر رفع کنیم.

 

 

 

 

پرسش‌های متداول
گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر